نگاهش یک سودای بی وقفه ای بود پر از حرارت اما زیر این نگاه طنینی سرافکنده کن بود برای امثال من گفت دوستت دارم حتی به خواهش اطلسی ها,نگاهش میکنم شاید,نگاهش را تماشا کن,نگاهش به سمت آسمون,نگاهش کن,نگاهش,نگاهش به لبام بود,نگاهش به آسمون,عاشق نگاهشم,در نگاهش,نگاهش به لبهام بود ...ادامه مطلب